داستان رستم و سهراب

ساخت وبلاگ
افراسیاب با خبر میشود که سهراب پسر رستم است و در فکر فرو میرود که تنها فردی که میتواند رستم را از میان ببرد از هم نژاد خودش است.

از آن طرف سهراب به مادر اصرارا میکند که از پدرش بشنود.مادر کسی را از ایران نمیشناخت تا سهراب را روانه کند و میترسید پسر تنومند را از دست بدهد.برای همین حرف نمی.

تا اینکه سهراب تصمیم به لشکر کشی به ایران را کرد تا ایران را تصرف کند و پدرش را پیدا کند.افراسیاب وقتی با خبر شد گرسیوز و لشگری انبوه برای سهراب فرستاد و به گرسیوز کفت از کنار سهراب تکان نخورد و مبادا اجازه دهد سهراب رستم را شناسایی کند.

از این قرار دو لشگر رستم و سهراب در مقابل هم میایستند و در جنگ های تن به تن این دو بزرگوار بالاخره به سختی رستم از پس سهراب بر میآید و وقتی بازو بند سهراب را میبیند تازه میفهمد که او پسرش بوده و پیغام میفرستد به کیکاووس و درخواست نوش دارو میکند اما کیکاووس درخواستش را رد کرده و سهراب از دست میرود

+ نوشته شده توسط sarapolo در شنبه هجدهم دی ۱۳۹۵ و ساعت 17:54 |
Art.tourisem and hairdresser...
ما را در سایت Art.tourisem and hairdresser دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarapoloo بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 1 خرداد 1396 ساعت: 20:58