خوان پنجم رستم

ساخت وبلاگ
رستم در جای به استراحت میپرداخته که چوپانی ناراضی به پیشش میاید که چرا آنجا خوابیده.رستم 2 گوش او را مکند و ایشان به نزد دلاور شهر به نام  اولاد رفته و کمک میطلبد .اولاد پیش رستم میآید و رستم وی را دستگیر کرده و از او میخواهد مازندران و زندان کیکاووس را نشان دهد تا به او مقام بخشد.پس او را به اسیری میبرد.و اولاد با او همکاری کرده و راه را نشانش میدهد

Art.tourisem and hairdresser...
ما را در سایت Art.tourisem and hairdresser دنبال می کنید

برچسب : خوان پنجم رستم,داستان خوان پنجم رستم,شعر خوان پنجم رستم, نویسنده : sarapoloo بازدید : 131 تاريخ : جمعه 5 آذر 1395 ساعت: 21:44